آقا محمد سجادآقا محمد سجاد، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 4 روز سن داره

قهرمان شکست ناپذير...

من محمدسجاد مکرمی هستم... یک قهرمان شکست ناپذیر...

عرفه يک مساله کاملا اجتماعي و سياسي ست.

روز عرفه اَللّهُمَّ اِنّى اَرْغَبُ إِلَيْكَ وَاَشْهَدُ بِالرُّبُوبِيَّةِ لَكَ مُقِرّاً بِاَنَّكَ رَبّى وَ اِلَيْكَ مَرَدّى؛ اِبْتَدَاْتَنى بِنِعْمَتِكَ قَبْلَ اَنْ اَكُونَ شَيْئاً مَذْكُورا وَخَلَقْتَنى مِنَ التُّرابِ ثُمَّ اَسْكَنْتَنِى الاَْصْلابَ آمِناً لِرَيْبِ الْمَنُونِ وَاخْتِلافِ الدُّهُورِ وَالسِّنينَ، فَلَمْ اَزَلْ ظاعِناً مِنْ صُلْبٍ اِلى رَحِمٍ فى تَقادُمٍ مِنَ الاَْيّامِ الْماضِيَةِ وَالْقُرُونِ الْخالِيَةِ لَمْ تُخْرِجْنى لِرَاْفَتِكَ بى وَلُطْفِكَ لى وَاِحْسانِكَ اِلَىَّ فى دَوْلَةِ اَئِمَّةِ الْكُفْرِ الَّذينَ نَقَضُوا عَهْدَكَ وَكَذَّبُوا رُسُلَكَ لكِنَّكَ اَخْرَجْتَنى لِلَّذى سَبَقَلى مِنَ الْهُدَى الَّذى لَهُ يَسَّرْت...
23 مهر 1392

تکلم و جمله سازي

کامل شدن قوه تکلم يکي از مهمترين اتفاقاتي ست که در دوره اوليه رشد انسان وقوع پيدا مي کند. اگر اين مهم، رقم بخورد؛ کودک مراحل رشد خود را مي تواند به خوبي طي کند. قوه تکلم يعني بيان پاراگراف و جمله بندي توسط کودک نه اين که کلمات را بلد باشد به زبان بياورد. اگر اين قوا در سال هاي اوليه از 2 تا 5 سال خوب رشد کند مي توان اميد داشت مراحل بعدي را نيز به خوبي پشت سر بگذارد.انشالله. در همين راستا: انقدر وجود خواهرش تاثير در رشد کلامي و فهميدن کلام ما از طرف محمدسجاد شده که حد نداره. تقريبا مطالب خيلي کمي هست که بهش ميگيم و اون متوجه نمي شه. و مطالب کمي هست که اون مي گه و من متوجه نمي شم. اين اتفاق در همون 10 روز اول تولد خو...
21 مهر 1392

بکن، نکن؛ مسأله اعصابِ​ والدين است!!!

در دوراني که بچه هاي ما در آن قرار دارند ويژگي اي در آنها وجود دارد به اسم: نفهميدن بايدها و نبايدهاي محيطي وجود اين خصوصيت سبب مي شود که بکن و نکن هاي ما براي شان نامانوس باشه و در اغلب موارد از انجام آن سر باز بزنند. علاوه بر اين گفتن بايد و نبايد توسط ما هيچ اثري در رفتار آنها نخواهد داشت. حتي اگر آنها به ظاهر به  انجام آن مبادرت داشته باشند اما هيچ ذهنيتي از درستيِ عملي که در حال انجامش باشند ندارند. مثلا: نرو توي سفره .... با دست غذا نخور.... دستت رو نکن توو ظرف ماست ... تلويزونو خاموش روشن نکن .... بشين اينجا چشمات ضعيف ميشه .... اسباب بازيت رو بده به اون .... و ... حتي اگر بچه اين ها را انجام دهد اصلا نمي د...
13 مهر 1392

آرزوی رسیده...

محمدسجاد پیش مامانم-که خدا خیلی خیر بده بهشون- بود و با زینب رفته بودم دکتر. وقتی برگشتم هر چی دنبال پسر جون می گردم نیستش!!! مامانی میگه: انقد نی نی، نی نی کرد تا خوابش برد! و به این شکل:   بلندش کردم خیس خالی بود از عرق! فکر کنم توی این 40 روز آرزوش بود که جای نی نی بخوابه. از من هم کلی خواسته بود و من اجازه نداده بودم. به آرزوش رسید. مامانی ها برآورده کننده ی آرزوی مغزهای بادام هستند. ...
2 مهر 1392
1